این عادت خوبیه که ذهنم رو گهگداری اینجا دواتِ قلمِ دستم بکنم، چون الان گذشته رو خوندم، دیدم چه باحاله، اگه یه تخته موج سواری داشتم، میتونستم روشون موج سواری کنم. دفتر خاطرات چرته اما خب حضور خاطرات حتی گنگ ارزش کمی نداره. (جمله قبلی چرت بود) خلاصه آقا الان یه لحظه این میونهی زندگی بدجور حالم گرفته شد، یه لحظه احساس کردم هیچی ندارم، درسته که ندارم، ولی یادم میره که بگم به هزلولیِ جادوییم.
درباره این سایت