از حواشی که بگذرم، جدیدها یاد گرفتم که ارزن بگیرم و بریزم لب پنجره،کنار لونه ای که برای پرندهها درست کردم، مسکن خوبی برای گذار از دورهی طی کردن و شناختن فردیت هست، یکی از دوستهای نزدیکم که تقریبا زیاد باهاش گفتِ مگو داشتم گفت ترجیح میده باهام صحبتی نداشته باشه، جدیدا ها همه چی خیلی مسالمت آمیز داره شروع یا تموم میشه. و این اتفاقات اخیر شروع پرقدرتی بر دورهای هست که باید خودم رو بشناسم و نقاط اتکای فردی خودم رو کشف یا ترمیم کنم.
و الان که دارم مینویسم گنجشک ها و کفتر ها دارن لب پنجره غوغا میکنن و این التیام خوبی بر احجام فردیت منه.
تصمیم گرفتم سیگار رو آروم آروم ترک کنم، میدونم یک روز میام اینجا رو میخونم و به خودم افتخار میکنم که تونستم سیگار رو ترک کنم، چون میدنید که ؟ سیگار یکی از بدترین چیزهایی هست که میتونه جای افراد و افکار رو پر کنه، هر روزی که کشیدم یا نکشیدم مینویسم ته نوشته هام وضعیت رو.
کتابم رو هم قول میدم بی اعتنا به جریانات سهمگین و پرخروش زندگی وقت مناسبی براش بگذارم و شاید شاید شاید تا آخر تعطیلات عید پیشنویسش رو آماده کنم.
درباره این سایت