یک اینکه بایست بابت دیشب بگم که اون صحبتای عشای ربانی و اینا رو معذرت. چندماهه دارم تهمت می‌شنوم، هضمش سختمه این شنیده‌ها، ای حال، بگذریم. 

بایست راجع به امین بنویسم، امین، پیامبرِ‌ تمام غریب‌های ادوار، بی‌تعارف. اما چیزی ندارم. چیزی ندارم تو کیسه‌ی کلمه‌هام که بتونه صفا و معرفت و دل‌زلالیِ این آدم رو اونجور که حقه ادا کنه. البته اینجا نوشتن حقی رو عملا ادا نمی‌کنه، ولی  به قول خودم که به امینم میگم :‌ اولین و آخر سنگر کلمه‌است، برای ما غریبای تاریخ.

گاهی البته توفیق دارم نمازِ غم رو بهش اقتدا می‌کنم. یا گاهی نیمه‌های شب تو میخونه‌ی فراموشی قدحِ تاریکی رو بالا میریم، هفت خطیه امین الحق. 

بگذریم، شاید خواستید برید تو کانالش محظوظ بشید از تقریرِ خالصانه‌ی گذارِ زندگی، امین چندتا داستانم نوشته راستی، بهش بگید بهتون شاید بده بخونید.

کانال امین

شما برید، من هم تکرار غریبانه‌ی روزهام رو میگذرونم، وقتی روشنیِ چشم‌هام، پشت پرده‌های مه‌آلود اندوه پنهونه.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وب سایت گروه طراحی و انیمیشن خیزران هر چی کی بخوای راه روشن Matthew سینماتور مجله اینترنتی نور سرداران بی ادعا حرف نگفته پروانه چت/چت پروانه/چتروم پروانه/پروانه گپ اصلی/چت روم پروانه ادرس جدید